رزمندگان جوان
به عشق حسین (ع) دفاع همچنان باقی است ...

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

بار دیگر حادثه دردناک "یوم‌الهدم" تکرار شد،‌ آن هم در حرم "عبدالسلام الاسمر" از معروف‌ترین امامزادگان قاره آفریقا. البته این بار وهابیان سلفی جسارت را به حد اعلای خود رساندند و نبش قبر کردند.

در سالروز تخریب قبرستان بقیع و شکستن قلب هزاران عاشق اهل بیت‌علیهم السلام بار دیگر این واقعه هولناک تکرار و عرش الهی به لرزه در آمد. قلب جهان اسلام به ویژه تشیع بار دیگر به دست خنجر وهابی‌های سلفی پاره پاره شد و معروف‌ترین امامزاده شمال آفریقا و بزرگترین محل تجمع محبان اهل بیت در کشور لیبی با خاک یکسان شد.







ولی این فاجعه به این جا ختم نشد و وهابی‌ها مزار این امامزاده شریف را تخریب و عمل قبیح نبش قبر را انجام داده و به جسد ایشان جسارت‌های بسیاری روا داشتند. حرم "عبدالسلام الاسمر"، امامزاده مظلوم از نوادگان کریم اهل بیت امام حسن مجتبی‌علیه‌السلام به عنوان بزرگترین قطب زیارتی شیعیان در کشور لیبی و شمال آفریقا به حساب می‌آمد که این واقعه عظیم در آن رخ داده و جهان اسلام را در بهتی عظیم فرو برده است.

شهادت 30 نفر از شیعیان لیبی
در این حادثه دردناک 30 نفر از شیعیان لیبی به شهادت رسیده و تعداد 212 نفر نیز مجروح و به بیمارستان منتقل شده‌اند که خبرها حاکی از وخیم بودن حال تعداد زیادی از این مجروحان دارد.



 در سال‌های اخیر مفتی‌های وهابی بارها فتوای تخریب این امامزاده شریف را صادر کرده بودند، ولی به دلیل مخالفت‌های مردمی و دفاع آنان از حریم امامزاده، تروریست‌ها کار به جایی نبرده بودند، اما با سوء استفاده وهابی‌ها از اوضاع نابسامان و آشفته امروز لیبی، توانستند این جسارت عظیم را در برابر چشم مردم جهان انجام داده و چنین واقعه هولناکی را رقم بزنند.





 

الا لعنة الله علی القوم الظالمین ..

دعا کنید، دعا کنید زودتر آقامون بیاد ..

[ جمعه 10 شهريور 1391برچسب:, ] [ 17:46 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

یا حسین ...

به یاد خودم افتادم و خودم و خودم . به یاد خودم که نشسته بودم و دردهایم را به چشم می کشیدم که چقدر بزرگ اند . آری ، کوچک شده ام . کوچکتر از همیشه . آنقدر کوچک که حتی به ناگاه خود را میان تمام این خطوط نا خوانا گم کردم . میان این تصاویر مخدوش و این دنیای تاریکی . حتی نمی دانم که چه باید کنم . چه زمان باید بگریم و چه زمان باید سر به آسمان بکوبم . نمی دانم چه زمان باید فریاد بر آورم و چه زمان باید از سکوت بمیرم .

این بار اما ما همه از یاد بردیم هر آنچه که بودیم را . آرمانها آنقدر دست به دست شدند تا دست فراموشی به یک باره آنها را از میان ما ربود . این فاصله ها آنقدر زیاد شده اند که دیگر امروز هیچ صدایی دیگر از آن سوی دیار ارزشها گوش خراش نیست . میان ما و میانمار فقط یک حرف فاصله است و حال این حرف آنقدر طولانی می نماید که دیگر همه ی صداها دلنشین شده اند و چقدر منظره ها زیباست . چقدر همه چیز آرام است و چقدر هیچ مشکلی نیست . چقدر و چقدر و چقدر آسمان آبی ست . کسی نیست که قرمزی آسمان را ببیند . کسی فریاد باد را دیگر نمی شنود . کسی نیست که به گوشه ای بخزد و صورت بخراشدو باز به جهاد برخیزد و فریاد بر آورد ، دیگر همه آرام اند و همه خواب و همه سیر .

آری ، هیچ کس به فکر تو نیست .

دیگر کسی به فکر تو نیست کودکی که ضجه می زدی و از دیدن صحنه ی زنده زنده سوختن مادرت چنگ به صورت می انداختی . کسی دیگر به یادت نیست مادر کودکان کوچک میانمار که در مقابل دیدگان خانواده ات و همسایگانت بی دفاع ضربه خوردی و جان دادی . کسی دیگر به فکر محمد نیست که مبهوت مانده بود از میان جنازه های کباب شده سر به سینه ی سیاه کدام یک بگذارد تا بوسه ای به روی پدر روانه کند .

 

از من آرزو می بارد .کاش همه چیز دروغ بود . کاش خبرها صحت نداشت . کاش مسئولی می آمد و همه چیز را تکذیب می کرد . کاش کسی نمی توانست از میانمار آمار بدهد . کاش پنجاه هزار راست نبود . کاش قصه ی سوزاندن حقیقت نداشت . کاش چشمانم هم چون بی بی سی تصاویر را صحنه سازی کرده باشند و واقعیت را نشان ندهند .

و نباید از یاد برد که جان دادگان میانمار همه یک گناه مشترک دارند که اتفاقا خیلی بزرگ است و به خاطر ارتکاب همین گناه مستحق این عذاب ها شده اند . این گناه نابخشودنی همگی آنهاست که مسلمان اند و چشم به مسلمانانی چون من بسته اند .

کافی بود دل به غرب داده بودند ، دل به آن شبکه ی اختاپوسی رسانه ای ، دل به صهیون و یهود ، دل به هیکل سر تا پا دروغ و کثیف دنیای دموکراسی ، نه دل به چون منی که باز به یاد دردهای حقیر و ناچیزم تمامی آرمانهایم را به دامن فراموشی سپرده ام .

به راستی که میان ما و میانمار ، میان ما و آن ارزشها فرسنگ ها فاصله است .

دوستان لینک زیر درواقع فیلمی از گوشه ی جنایات وحشتناک در میانمار است، دیدنش برای کسانی که ناراحتی قلبی دارند به هیچ وجه توصیه نمیشود، یک کلام اگه دلشو نداری نگاه نکن ...

کربلاییه برا خودش ...

یا حسین ...

لینک :

 

کلیپ کشتار وحشیانه مسلمانان و سوزاندن آنها در میانمار + دانلود

[ چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:, ] [ 19:19 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

شبکه خبری وهابی "صفا" که از سوی سازمان اطلاعاتی عربستان تأمین مالی می‌شود و  دفاتر اصلی آن در کویت و قاهره و ریاض قرار دارد عناصر ارتش آزاد سوریه را نوه‌های بنی‌امیه در شام دانست و از آنها خواست تا حرم حضرت زینب سلام الله علیها در دمشق را تخریب و ویران کنند.

این شبکه در پیام تحریک‌آمیز و فتنه‌انگیز خود تأکيد کرده است: ای نوادگان معاویة بن ابي‌سفيان و اي نوادگان یزید بن معاوية! ای سربازان ارتش آزاد! شما باید "معبد زینب" را هدف قرار داده و آن را ویران کنید و تمامی قبرهای مانند آن را هم تخريب کنید.

شبکه صفا، همچنین خواستار تخریب حرم "حضرت سکینه"، دختر امام حسین علیه السلام نیز شد.

پیش از این نیز در راستای اعتقادات وهابی‌ها و سلفی‌ها در اقدامات تروریستی در دمشق، گروه‌هایي تروريستي با عنوان گردان‌هاي "یزید بن معاویه" و "شمر بن ذی‌الجوشن" تأسیس شده بود.

آمریکا و انگلیس با تحریک عواطف مذهبی و ایجاد فتنه‌های مذهبی در سوریه به دنبال ایجاد جنگ داخلی در این کشور هستند. آنها از گروه‌های ایدئولوگ و تکفیری وهابی نهایت استفاده را می‌کنند و سازمان‌های جاسوسی عربستان و قطر نیز بیشترین نقش را در این راستا ایفا مي‌کنند.

وهابیت سعودی با ایجاد شبکه‌های پرتعداد ماهواره‌ای از جمله صفا، وصال، الحق، الحكمة، مكة، ناس، بيان، الخليجية، الرحمة و اوطان، دلارهای نفتی خود را در راه ایجاد تفرقه و اختلاف میان امت اسلام هزینه می‌کند.

حرم حضرت زینب سلام الله علیها در سوریه، چند هفته قبل نيز هدف حمله‌اي انتحاری قرار گرفته بود. عامل انتحاری قبل از رسیدن به دیوار حرم، با 500 کیلوگرم مواد منفجره لو رفت و خود را منفجر کرد.

به‌تازگي نیز گروه‌های تروریستی در دمشق سعی در محاصره منطقه زینبیه کرده بودند که نیروهای ارتش سوریه این محاصره را در هم شکسته  تروریست‌ها را با تلفات سنگین به عقب راندند.

بسياري از شيعيان ساکن منطقه زينبيه دمشق، طي روزهاي اخير در حرم آن بانوي بزرگوار و نيز حوزه زينبيه پناه گرفته‌اند تا از شر تروريست‌هاي سلفي و وهابي، در امان باشند.

یا رب الزینب، بحق الزینب، اشف صدر الزینب، بظهور الحجه (عج)

[ دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:, ] [ 19:31 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌ العظمی "سید علی خامنه‌ای" با توجه به گسترش شبکه‌ مخاطبان و در پی درخواست‌های کاربران KHAMENEI.IR و هم‌زمان با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، سامانه‌ خبری-پیامکی پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای آغاز به کار کرد.
 
این سامانه که پیش از این به‌ صورت محدود فعالیت می‌کرد، هم‌اکنون با شرایط زیر در اختیار عموم مخاطبان قرار می‌گیرد:
 
1. محتوای پیامک‌ها شامل موارد زیر است:
اطلاع‌رسانی سریع آخرین رویدادها، پیام‌ها و نامه‌ها و جملات مهم رهبر انقلاب اسلامی
برخی اخبار مهم پیرامون رهبر انقلاب اسلامی (مانند اطلاعیه‌ها، رؤیت هلال و...)
 
2. این سرویس هزینه‌ اضافی برای مخاطبان ندارد و تنها اپراتور مربوطه به ازای هر پیامک ارسال‌شده، هزینه ای را از مشترکین دریافت خواهد کرد.
 
3. به علت محدودیت در نظر گرفته شده در مرحله‌ اول ثبت نام، اولویت دریافت پیامک با مشترکانی خواهد بود که زودتر ثبت نام کنند.
 
4. علاقه‌مندان می‌توانند با ارسال یک پیامک بدون متن به شماره 20110 در این سامانه عضو شوند.

[ دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:, ] [ 19:30 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

امام(ره) یک پیامی دارند قبل از قطعنامه که بیان می دارند امروز کمربندها را ببندید و آماده باشیدو… و اصلا گویی امام از همه چیز خبر داشتند چون وضعیت جبهه ها بسیار آشفته و نیرو نبود و عراق با ارتش عظیمی حمله کرد که بلافاصله به جبهه ها نیرو تزریق شد اما دیگر قیام مختار به چه درد می خورد آن زمان باید همه در کربلا می بودند. رفقا کار تنگ و تنگ تر می شود و شبهات بیشتر هم می شود چراکه قرار است با اخلاص ترین ها انتخاب شوند و بی ریشه ها پیشه ها جمع شوند و راهی کوفه و نبرد اصلی شوند.در این عرصه کجای کار هستید ..

ادامه را در ادامه مطلب بخوانید.


ادامه مطلب
[ جمعه 23 تير 1391برچسب:, ] [ 14:11 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

برای دریافت چند پوستر - بنر زیبا به ادامه مطلب مراجعه کنید.


ادامه مطلب
[ جمعه 23 تير 1391برچسب:, ] [ 13:37 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

به نقل از مشرق، نیروهای دریایی و زمینی آمریکا در پایگاه "فورت استوری"، تصویر زن محجبه‌ای که سلاحی را در دست تکان می‌داد، سیبل تمرین‌های خود قرار می‌دادند که این موضوع پس از انتشار تصویر فوق در نشریه "ویرجینیا پیلوت" افشا شد و انتقاداتی را به همراه داشت.

بر اساس این گزارش، در این تصویر، پشت سر این زن تعدادی قرآن و نیز جملات مقدس اسلامی آویخته شده بود. همین موضوع موجب خشم اعضا شورای روابط آمریکایی- اسلامی شد. آنها فورا نامه‌ای برای "لئون پانتا"،‌ وزیر دفاع آمریکا ارسال و نگرانی عمیق خود را از این موضوع بیان کردند.

در این نامه آمده است:‌ استفاده از تصویر زن مسلمانی که دارای حجاب اسلامی است و قرآن پشت سر او آویخته شده به عنوان سیبل تمرین نیروهای نظامی ملی ما، توهین آمیز است و پیام منفی و غیرسازنده‌ای هم برای نیروهای آموزشی و هم ملت‌های مسلمانی ارسال می‌کند که احتمال دارد این نیروها به آنجا اعزام شوند.

پنتاگون سریعا به این موضوع پاسخ داد. "دیوید للوید" که بر گروه‌های آموزشی نیروی دریایی و زمینی آمریکا در سواحل ویرجینیا نظارت دارد، به خبرنگاران گفت: «نیروی دریایی این تصویر خاص و "نوشته‌های عربی" مورد نظر را حذف کرد و برای تمرین‌های آموزشی آینده از گزینه‌های دیگر استفاده خواهد کرد.»

"جیسون دیتز"، سردبیر پایگاه خبری "انتی وار" در این باره به راشاتودی گفت: «مسئله اسلام‌هراسی در آمریکا بسیار جدی است و ارتش آمریکا صرفا به آتش این موضوع دامن می‌زند.»

وی افزود:‌ «پنتاگون پیش از این نیز به "کلونل متیو دولی" اجازه داده بود علنا رشته‌ای را آموزش دهد که نسل‌کشی مسلمانان جهان را ترویج می‌کرد. این امر نشان می‌دهد ارتش آمریکا مسائل تعصبی را به اندازه کافی جدی نمی‌گیرد.»





[ شنبه 17 تير 1391برچسب:, ] [ 23:14 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

فریادهای آقای بهجت (ره) هنگام سلام نماز برای من سئوال شده بود، گفتم اگر ندانم چرا فریاد می‌کشد دیگر برای نماز به قم نمی‌روم.

 

«تهران زندگی می‌کردم، کارم در زمینه کامپیوتر بود، روزی از تلویزیون یکی از نمازهایی را که آیت‌الله بهجت (ره) می‌خواندند را دیدم و لذت بردم.

تصمیم گرفتم به قم بروم و نماز جماعتم را به امامت آیت‌الله بهجت (ره) بخوانم، همین کار را هم کردم، به قم رفتم، دیدم بله همان نماز باشکوهی که در تلویزیون دیدم در قم اقامه می‌شود، نمازهای پشت آقا بسیار برایم شیرین و لذت بخش بود، برنامه‌ام را طوری تنظیم کردم که هر روز صبح بروم قم و نماز صبحم را به امامت آقای بهجت بخوانم و به تهران برگردم.

یک سال کارم همین شده بود، هر روز صبح می‌رفتم قم نماز می‌خواندم و برمی‌گشتم، در این زمان شیطان هم بیکار ننشسته بود، هر روز مرا وسوسه می‌کرد که چرا از کار و زندگی می‌زنی و به قم می‌روی؟ خوب همین نماز را در تهران بخوان و … .

کم کم نسبت به فریادهای آیت‌الله بهجت (ره) هنگام سلام دادن آخر نماز حساس شده بودم، آخه چرا آقا فریاد می‌کشه؟ چرا داد می‌زنه؟ چرا با درد سلام می‌ده؟ حساسیتم طوری شده بود که خودم قبل از سلام‌های آقا سلام می‌دادم.

به خودم گفتم من اگر نفهمم چرا آقا موقع سلام آخر نماز فریاد می‌کشه دیگه نمیام قم نماز بخونم، همون تهران می‌خونم، این هفته هفته آخرمه …

یک روز آومدم و رفتم دم درب منزل آقا، در زدم، گفتم باید بپرسم دلیل این فریادهای بلند چیه، رفتم دیدم آقا میهمان داشتند، گوشه اتاق نشستم و در افکار خودم غوطه‌ور شدم، تو ذهن خودم با آقا حرف می‌زدم، آقا اگر بهم نگی می‌رم هان! آقا دیگه نمیام پشتت نماز بخونم هان! تو همین افکار بودم که آیت‌الله بهجت انگار حرفامو شنیده باشه سر بلند کرد و به من خیره شد، به خودم لرزیدم، یعنی آقا فهمیده من چی می‌گفتم؟ من که تو دلم گفتم، بلند حرفی نزدم، چطور شنید؟

سرم را پایین انداختم و آرام از مجلس خارج شدم و به تهران برگشتم، در راه دائما با خودم می‌گفتم آقا چطور حرف‌های من را شنید؟ در همین افکار بودم تا اینکه شب شد و خوابیدم، در خواب دیدم پشت آیت‌الله بهجت (ره) ایستادم و در صف اول نماز می‌خوانم، متعجب شدم، در بیداری اصلا نمی‌توانستم به چند صف جلو برسم چه برسد به اینکه برم صف اول!

خوشحال بودم و پشت آقا نماز می‌خواندم، یک دفعه تعجب کردم، دیدم در جلوی آقا، روبروی محراب یک دربی باز است به یک باغ بزرگ و آباد، آخه این در رو کی باز کردند؟ اصلا قم چنین باغ بزرگی نداره، تعجب کردم، باغ سر سبز و پر از میوه‌ای بود، خدای من این باغ کجا بوده؟ در همین افکار بودم که به سلام آخر نماز رسیدیم، در انتهای نماز و هنگام سلام نماز درب باغ محکم بسته شد، یک لحظه از خواب پریدم.

یعنی من خواب بودم؟ آقا جواب سئوال من رو در خواب دادند، پس راز این فریاد بلند آقا هنگام سلام نماز درد دل کندن از آن باغ آباد و بازگشت به زمین خاکی بود؟ به دلیل این درد آقا فریاد می‌کشید، من جواب سئوالم رو گرفته بودم و پس از آن سه سال دیگر عاشقانه هر روز صبح برای نماز به قم می‌رفتم و سپس به تهران بازمی‌گشتم تا آقا رحلت کردند.»

این مطالب خاطرات یکی از نمازگزاران حضرت آیت‌الله العظمی بهجت (ره) بود که توسط پسر این مرجع تقلید فقید در مراسم سالگرد حضرت آیت‌الله بهجت (ره) در مسجد صاحب الزمان (عج) ورامین بازگو شد.


[ جمعه 16 تير 1391برچسب:, ] [ 10:47 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

نقل مى کنند: بعضى از علماى متعصّب اهل سنّت کتابى در ردّ مذهب جعفرى نوشته بود، و آن را براى مردم مى خواند و مردم را نسبت به مذهب تشیّع ، گمراه و بدبین مى نمود، مرجع معروف شیعه ، علامه حلّى (متوفى 726 ه.ق) تصمیم گرفت به هر نحو ممکن ، آن کتاب را از وى به عنوان امانت بگیرد و پس از اطلاع از مطالب آن ، ردّ آن را بنویسد، ولى آن دانشمند سنّى ، آن کتاب را به هیچکس نمى داد.

علامه حلى مدتى به عنوان شاگرد او، به کلاس درس او رفت ، و ارتباط خود را با او گرم کرد، و پس از ایامى ، از او تقاضا کرد که مدتى آن کتاب را به عنوان امانت به وى بدهد.
سرانجام او گفت : ((من نذر کرده ام که این کتاب را بیش از یک شب به احدى ندهم .))

علامه ، فرصت را از دست نداد، به عنوان یکشب ، آن کتاب را از او گرفت و به خانه اش آورد، و تصمیم گرفت از روى آن کتاب ، تا آنجا که امکان دارد، رونوشت بردارد، مشغول نوشتن آن کتاب شد، تا نصف شب فرا رسید، ناگهان شخصى در لباس مردم حجاز، در همان نصف شب (به عنوان مهمان) بر علامه وارد شد، و پس از احوالپرسى ، به علامه گفت : ((نوشتن این کتاب را به من واگذار و تو خسته اى ، استراحت کن .))

علامه قبول کرد، و کتاب را در اختیار او گذاشت ، و به بستر رفت و خوابید، پس از آنکه از خواب بیدار شد، دید کسى در خانه نیست ، و آن کتاب (با اینکه قطور بود) بطور معجزه آسائى تا آخر نوشته شده است ، و در پایان آن نام مقدس امام زمان ، حضرت مهدى (علیه السلام ) امضاء شده است ، فهمید که آن شخص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) بوده و علامه را در این کار کمک نموده است .

بعضى در مورد این حکایت گفته اند: ((این کتاب ، بسیار ضخیم بود که رونویسى از آن ، یکسال یا بیشتر، طول مى کشید، علامه در آن شب ، چند صفحه از آن را نوشت و خسته شد، ناگهان مردى به قیافه مردم حجاز بر او وارد شد و سلام کرد و نشست و به علامه گفت :((تو خط کشى کن و نوشتن را به من واگذار)) علامه قبول کرد و به خط کشى مشغول شد، و او مى نوشت ، اما به قدرى سریع مى نوشت ، که علامه در خط کشى صفحات به او نمى رسید، هنگامى که آواز خروس در سحر آن شب بلند شد، علامه دید، کتاب تا آخر، نوشته شده است.

[ جمعه 16 تير 1391برچسب:, ] [ 10:46 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

سنگرنیوز/آیت‌الله مرعشی نجفی تا هنگام وفات موفق به زیارت خانه خدا نشد؛ تا واپسین روزهای عمر بارها از ایشان سؤال می‌شد چطور تا حالا مشرف نشده‌اید؟ می‌فرمود: مستطیع نشدم، من نمی‌توانم وجوهات را برای خود صرف کنم!

به گزارشس نگرنیوز به نقل از رجا و فارس، آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، (1315 - 1411 ه.ق) فرزند آیت‌الله سید شمس‌الدین محمود حسینی مرعشی بود، ایشان فقیه، ادیب و محدث عالیقدر جهان اسلام و تشیع در عصر حاضر بود و از محضر اساتید نجف در علوم مختلف کسب فیض کرد، آنگاه خود بر کرسی تدریس تکیه زد.
 
*عدم تشرف به بیت‌الله‌‌الحرام
حاج سید محمود مرعشی، فرزند آیت‌الله مرعشی درباره پدر می‌گوید: آیت‌الله نجفی تا هنگام وفات موفق به زیارت خانه خدا نشدند، تا واپسین روزهای عمر بارها از ایشان سوال می‌شد چطور تا حالا مشرف نشده‌اید؟ می‌فرمود: مستطیع نشدم!
یک وقتی شخصی گفت: آقا این همه پول در اختیار شما هست، شما چگونه مستطیع نشدید؟
فرمود: این پول‌ها از آن من نیست، مال وجوهات، سهم امام و سهم سادات، مطالبه عبّاد و زکوات است و من نمی‌توانم اینها را برای خود صرف کنم و به مکه مشرف شوم، در حالی که از خودم هیچ چیزی در دنیا ندارم، پس من مستطیع نیستم.
دیگری گفت: یک وقت ممکن است کسی شما را مهمان کند، فرمود: من باید بدانم آن پولی که می‌خواهم با آن مرا میهمان کند، از کجا تامین شده است؛ خدای ناکرده پول‌های شبهه‌ناک نباشد، دلم می‌خواهد که پول از آن خودم باشد.
*مصرف بیت‌المال
اگر کسی در حرم مطهر به ایشان وجوهاتی می‌داد، همان شب باید آن را به مصرف می‌رساند و نمی‌گذاشت ...



ادامه مطلب
[ جمعه 16 تير 1391برچسب:, ] [ 10:41 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

سهم شما فقط یک گناه - در ادامه مطلب ..


ادامه مطلب
[ جمعه 16 تير 1391برچسب:, ] [ 10:41 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

عاقبت قاتلان امام حسین علیه السلام

فلسفه قیام مختار

مـخـتار زمانی كه تصمیم بر نابودى قاتلان امام حسین(علیه السلام) گرفت، گفت: «دین ما به ما اجازه نمى‌دهد كه بگذاریم كسانى كه حسین(علیه السلام) را كشته‌اند در این دنیا، با امنیت و آسایش زندگى كـنـنـد، آنگـاه در حقیقت، من ناصر و خونخواه آل محمد(صلی الله علیه و آله) نیستم، بلكه كذّاب خواهم بود. براى دستیابى بر آن جانیان، از خدا كمك مى‌طلبم و خداى را سپاسگـزارم كـه مـرا شـمـشیرى بر سر آنان قرار داده و نیزه‌اى كه بر آنان وارد خواهد شد و انتقام گیرنده آنان كه حق اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بگیرم و بر خداوند حق است كه آنان را كه دستشان به خـون اهـل بـیـت پیامبر آغشته شده به قتل برساند و آنان كه حق خاندان پیامبر را نادیده گـرفته‌اند خوار و ذلیل كند. پس آنان را به من معرفى كنید تا تعقیبشان كنم و ریشه آنان را بركنم.

مختار همه همت خود را براى این هدف مقدّس، كـه هـدف اصـلى قـیـام او بـود، بـه كـار برد.(1) موسى بن عامر مى‌گوید: «مختار فرمان داد كه قاتلان امام حسین(علیه السلام) را تعقیب كنید و مى‌گفت: بـه خدا قسم، آب و خوراك بر من ناگوار است تا این كه زمین را از لوث وجود آن ناپاكان پاك سـازم.»(2) بـنـابراین، عده‌اى به صورت گروهى و عده‌اى نیز فرد فرد به دست انتقام و عدالت سپرده شدند و به جزاى اعمال ننگین خود رسیدند.

 

نحوه كشته شدن یزید

یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام می‌کنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر می‌برد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند.

اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت كه بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت می‌گرفت و یزید را بر زمین می‌کشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.

یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب می‌کشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد.

یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر من را احترام می‌کنی! آن اعرابی گفت ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی(علیهماالسلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا.

اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت كه بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت می‌گرفت و یزید را بر زمین می‌کشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.(3)

ادامه در ادامه مطلب ...


ادامه مطلب
[ جمعه 9 تير 1391برچسب:, ] [ 21:3 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

پس از هتک حرمت‌های گوناگون در قالب‌های متن، عکس و صوت در برخی وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی توسط دشمنان خدا و اهل بیت (علیهم السلام) به ساحت مقدس امام نقی علیه السلام، وبلاگ‌نویسان در حرکتی خودجوش عبارت "جانم فدای امام نقی علیه السلام" را به انتها یا ابتدای عنوان وبلاگ خود اضافه می‌نمایند.

این حرکت برای نشان دادن عشق و ارادت محبین اهل بیت می‌باشد و همچنین کمک می‌نماید تا عبارت "امام نقی" در رکوردهای جستجوی موتورهای جستجوگر در دست دوستداران این امام مظلوم باشد.

انشا الله

[ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 14:12 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

هنگامى كه ابوبكر و عمر تصمیم گرفتند فدك را از حضرت فاطمه علیهاالسلام بگیرند چون این خبر به ایشان رسید، چادر بر سر نهاد و با گروهى از زنان بسوى مسجد روانه شد، در حالیكه چادرش به زمین كشیده مى‏شد، و راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر خدا بود، بر ابوبكر كه در میان عده‏اى از مهاجرین و انصار  نشسته بود وارد شد، در این هنگام بین او و دیگران پرده‏اى آویختند، آنگاه ناله‏اى جانسوز از دل برآورد كه همه مردم به گریه افتادند و مجلس و مسجد بسختى به جنبش درآمد. سپس لحظه‏اى سكوت كرد تا همهمه مردم خاموش و گریه آنان ساكت شد و جوش و خروششان آرام یافت، آنگاه حضرت زهرا (س) كلامش را با حمد و ثناى الهى آغاز فرمود و درود بر رسول خدا فرستاد، در اینجا دوباره صداى گریه مردم برخاست، وقتى سكوت برقرار شد، كلام خویش را دنبال كرد و فرمود:

اَلْحَمْدُلِلَّهِ عَلی ما اَنْعَمَ وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلی ما اَلْهَمَ وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ اِبْتَدَاَها وَ سُبُوغِ الاءٍ اَسْداها وَ تَمامِ مِنَنٍ اَوْلاها جَمَّ عَنِ الْاِحْصاءِ عَدَدُها وَ نَأى عَنِ الْجَزاءِ اَمَدُها وَ تَفاوَتَ عَنِ الْاِدْراكِ اَبَدُها وَ نَدَبَهُمْ لاِسْتِزادَتِها بِالشُّكْرِ لاِتِّصالِها وَ اسْتَحْمَدَ اِلَى الْخَلائِقِ بِاِجْزالِها وَ ثَنی بِالنَّدْبِ اِلى اَمْثالِها
حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت، و شكر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شكر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمتهاى فراوانى كه خلق فرمود و عطایاى گسترده‏اى كه اعطا كرد، و منّتهاى بى‏شمارى كه ارزانى داشت، كه شمارش از شمردن آنها عاجز، و نهایت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراك دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شكرگذارى آنها نعمتها را زیاده گرداند، و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به این نعمتها آنها را دو چندان كرد.

وَ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریكَ لَهُ، كَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخْلاصَ تَأْویلَها، وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها، وَ اَنارَ فِی التَّفَكُّرِ مَعْقُولَها، الْمُمْتَنِعُ عَنِ الْاَبْصارِ رُؤْیَتُهُ، وَ مِنَ الْاَلْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ الْاَوْهامِ كَیْفِیَّتُهُ. اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ لا مِنْ شَىْ‏ءٍ كانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَاَها بِلاَاحْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها، كَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَها بِمَشِیَّتِهِ، مِنْ غَیْرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلى تَكْوینِها، وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فی تَصْویرِها، اِلاَّ تَثْبیتاً لِحِكْمَتِهِ وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ، وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ، وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ، ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلی طاعَتِهِ، وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلی مَعْصِیَتِهِ، ذِیادَةً لِعِبادِهِ مِنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیاشَةً لَهُمْ اِلى جَنَّتِهِ...


ادامه مطلب
[ جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 10:14 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

 گفتم : خسته ام

گفتی : لاتقنطوا من رحمة الله

از رحمت خداوند نا امید نشوید (زمر53)


گفتم : هیچکی نمیدونه تو دلم چی میگذره

گفتی : ان الله یحول بین المرء و قلبه

خدا حائل است بین انسان و قلبش ! (انفال 24 )


گفتم : غیر از تو کسی رو ندارم

گفتی : نحن اقرب من حبل الورید

ما از رگ گردن به انسان نزدیک تریم (ق 16)


گفتم : ولی انگار اصلا منو قراموش کردی !

گفتی : فاذکرونی اذکرکم

منو یاد کنید تا به یاد شما باشم (بقره 152)


گفتم : تا کی باید صبر کرد ؟

گفتی : و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا

تو چه میدانی ؟ شاید موعدش نزدیک باشد (احزاب 63)

 

رفقا : پیشنهاد میکنم ادامه این درد دل رو از دست ندید، یا علی (ع)


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, ] [ 14:9 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

سلام - اینجا میتونید سرود خیلی قشنگ همخوانی مولانا یامهدی رو دانلود کنید، اما اگه احیانا وبلاگ یا وبسایتی دارید و میخواید از این سرود در اون استفاده کنید به ادامه مطلب برید تا کد این سرود رو هم ببینید. یا علی مدد

نام صوت:  کلیپ صوتی بسیار زیبای همخوانی(مولانا یا مهدی )  

حجم: ۵۰۰ کیلوبایت

لینک دانلود این فایل با فرمت MP3

برای دیدن کد به ادامه مطلب مراجعه کنید.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:, ] [ 15:25 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

سلام - یه تعداد تصویر زیبا از حضرت آقا برای کامپیوتر و تلفن همراه براتون آماده کردم، امیدوارم لذت ببرید.






جهت مشاهده عکس در سایز اصلی روی تصویر مورد نظر کلیک کنید.

در ضمن خوشحال میشیم تا در جهت نشر ارزش های انقلاب این چند تصویر رو به دوستاتون هم بدید - یا علی (ع)

[ یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:, ] [ 14:50 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

شهید دکتر مصطفی احمدی روشن، دانشمندی از نسل سوم انقلاب .

اين رجال فاجري كه خون عزيز ما را به زمين ريختند ، تاييد كرد دين خدا را. يعني خدا دين خودش را به وسیله او تاييد كرد. با ريختن خون عزيز ما، تاييد شد انقلاب ما. اين انقلاب بايد زنده بماند، اين نهضت بايد زنده بماند، و زنده ماندنش به اين خونريزيهاست .بريزيد خونها را؛ زندگي ما دوام پيدا مي كند. بكشيد ما را؛ ملت ما بيدارتر مي شود. ما ازمرگ نمي ترسيم ؛ و شما هم از مرگ ما صرفه نداريد. دليل عجز شماست كه در سياهي شب ، متفكران ما را مي كشيد. براي اينكه منطق نداريد. اگر منطق داشتيد كه صحبت مي كرديد؛ مباحثه مي كرديد. لكن منطق نداريد، منطق شما ترور است ! منطق اسلام ترور را باطل مي داند. اسلام منطق دارد؛ لكن با ترور شخصيتهاي بزرگ ما، شخصهاي بزرگ ما، اسلام ما تاييد مي شود.

و ای خمینی، ای روح خدا؛
راهت را و راه شهدای انقلابت را ادامه خواهیم داد و بدان که ما شهادت در راه خدا را سعادتی می‌دانیم که هر کسی را لایق آن نیست.


رنج های انقلاب ؛

شهید آوینی چه زیبا گفت:
مَشک رنج‌های انقلاب را به دندان کشیده‌ایم و دست و پا داده‌ایم، اما آن‌را رها نکرده‌ایم.

 و امروز هم؛
به امید خدا،
ما نیز تا زنده‌ایم آن مَشک را رها نخواهیم کرد؛
حتی به اشک،
حتی به خون.

 و در این مسیر،
دست و پا که هیچ، سرمان را هم خواهیم باخت…
و خون دل خواهیم خورد، تا ولی‌مان خون دل نخورد.
جام زهر را لاجرعه سر می‌کشیم تا ولی‌مان ناگزیر از آن نباشد.

 ایستاده‌ایم چون کوه، استوار و با صلابت،
در برابر هرآن‌چه و هر آن‌که، چشم طمع داشته باشد به آرمان‌های بلند خمینی کبیر و انقلاب اسلامی‌اش.

 و نام نشان ما را لازم نیست در بین نسل اول و دوم انقلاب و حتی رزمندگان دفاع مقدس پیدا کنی!
ما از نسل سوم و چهارم انقلاب حضرت روح‌الله هستیم.

 آن‌هایی که خمینی را ندیده، دل باخته‌اش شده‌اند،
و بوی و خوی او را، در خمینی زمانه می‌بویند و می‌جویند.


[ پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:, ] [ 12:45 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

عنوان : اسلحه خاموش !

تعدادی از رزمندگان اسلام برای پاکسازی به یک روستا می روند. در خانه ها را یکی یکی می زنند. به در یکی از خانه ها می رسند، با احتیاط در می زنند. یک زن در را باز می کند. ناگهان اسلحه ای را در دستش می بینند. سر اسلحه درست به قلب محمود کاوه نشانه رفته است. تا رزمندگان به خود بیایند زن ماشه را فشار می دهد. دنیا جلوی چشمان رزمنده ها تیره و تار می شود. ولی متوجه می شوند که هیچ صدایی از اسلحه بلند نشد. سریع اسلحه را از دستش بیرون می کشند.عرق سردی به پیشانی همه نشسته است.نمی دانند گریه کنند یا خوشحال باشند.زن وقتی می فهمد کاوه جلوش بوده، با پشیمانی با مشت می کوبد به دیوار و از شدت غصه نمی داند چکار کند. به کردی می گوید! این اسلحه هیچ وقت گیر نکرده بود ...!!



عنوان : شهیدان عصر عاشورا

15 نفر از دانش آموزان شهرستان جهرم تصميم مي گيرند تا به صورت گروهي به جبهه بروند. بعد از هماهنگي هاي لازم ميني بوسي را در اختيار گرفته و راهي كردستان مي شوند.
بعدازظهر عاشوراي سال 1362 اين گروه در ميانه راه مهاباد دركمين ضدانقلابيون كومله گرفتار مي شوند. ضد انقلابيون همه اين 15 دانش آموز را سر مي برند. راننده و شاگردش كه شاهد اين جريان غم انگيز هستند از آن ماجرا جان سالم به در مي برند.
اين واقعه هنوز در هيچ كتاب و فيلمي روايت نشده است.


ادامه دارد ...


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, ] [ 14:6 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

شهید مهدی زین الدین

خرید عقدمان یک حلقه ۹۰۰ تومانی بود؛ همین و بس.

بعد از عقد رفتیم حرم؛ بعدش مزار شهدا.

شب هم شام خانه ما.

صبح زود، مهدی برگشت جبهه. از این که مراسم نگرفتیم، خوشحال بودم. دوست داشتم ازدواجم رنگی از ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه داشته باشد.

 

ادامه دارد ...


ادامه مطلب
[ شنبه 11 دی 1390برچسب:, ] [ 19:37 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

ما زین جهان از پی دیدار میرویم،                                                                از بهر دیدن حیدر کرار میرویم،

درب بهشت گر نگشایند به روی ما،                                                            گوییم یا علی و ز دیوار میرویم …

 

یا علی مدد ...

[ یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:, ] [ 22:57 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

شهید ولی الله استرابادی تازه داماد، همسرش قران را نگه داشته، تا ولی الله را؛ از زیر قران رد کند. ولی الله قران را که بوسید، گفت: یک امانتی برایت گذاشته ام لای قران؛ و رفت...

در وصت نامه اش نوشته بود: « بچه های عاشق امام حسین، حسینی شهید می شوند ...

 

عکس شهید در ادامه مطلب.


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 11 آبان 1390برچسب:, ] [ 15:35 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

عراقیها برا تضعیف روحیه ی ما فیلمای زننده پخش می کردند

یه روز یکی از بچه ها به نشانه اعتراض تلویزیون رو خاموش کرد

عراقی ها گرفتن و بردنش بیرون

هیچ کس ازش خبر نداشت ...

 

... برا استراحت ما رو فرستادن به حیات اردوگاه

وارد حیات که شدیم اون بسیجی رو دیدیم

یه چاله کنده بودند و تا گردن گذاشته بودنش زیر زمین

شب که شد صدای الله اکبر و ناله های اون بسیجی بلند شد

همه نگرانش بودیم

صبح که شد گفتند شهید شده

خیلی دوست داشتیم علت ناله و فریاد دیشبش رو بدونیم

وقتی یکی از نگهبانا علتش رو گفت مو به تنمون راست شد

می گفت: زیر خاک این منطقه موشهای صحرایی گوشت خوار وجود داره

موشها حس بویائی قوی دارن

وقتی متوجه دوستتون شدن بهش حمله کردن و گوش بدنش رو خوردن

علت شهادت و ناله هاش هم همین بوده

صبح که بدنش رو آوردیم بیرون تکه تکه شده بود ...

[ پنج شنبه 12 ارديبهشت 1398برچسب:, ] [ 16:4 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

 



[ 9 بهمن 1398برچسب:, ] [ 19:25 ] [ عاشقان راه ولایت ] [ ]
درباره سايت

اگر بندبند استخوان‌هایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعله‏‌هاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‌مان را در جلوى دیدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز امان‌نامه کفر و شرک را امضا نمی‌کنیم ...
آخرين مطالب
شهادت نامه
امکانات وب

ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 28
بازدید ماه : 441
بازدید کل : 15718
تعداد مطالب : 165
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1