خرید عقدمان یک حلقه ۹۰۰ تومانی بود؛ همین و بس.

بعد از عقد رفتیم حرم؛ بعدش مزار شهدا.

شب هم شام خانه ما.

صبح زود، مهدی برگشت جبهه. از این که مراسم نگرفتیم، خوشحال بودم. دوست داشتم ازدواجم رنگی از ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه داشته باشد.

 از قبل به پدر و مادرم گفته بودم دوست دارم مهریه ام یک جلد قرآن و یک سلاح باشد.اینکه چه جور سلاحی باشد برایم فرقی نداشت.

پرسید: "نظرتون راجع به مهریه چیست؟"

گفتم:" هر چی شما بگین".

گفت:" یک جلد قرآن و یک کلت کمری. چطوره؟"

گفتم: "قبول"

هیچ کس بهش نگفته بود. نظر خودش بود. قبلا به دوستهایش گفته بود:" دوست دارم زنم سلاح به دوش باشه"

شهید دکتر مصطفی چمران

گفتند دکتر برای عروس هدیه فرستاده.

به دو رفتم دم در، بسته را گرفتم.

بازش کردم، یک شمع خوشکل بود. رفتم اتاق و چند تکه طلا آویزان کردم و برگشتم پیش مهمانها؛ یعنی اینکه این ها را مصطفی فرستاده. چه کسی می فهمید مصطفی خودش را برایم فرستاده؟

یکی از بارزترین خصوصیات صیاد نماز اول وقت او بود.

خودش بارها گفته بود، ارتباط من با اسلام، از همان نمازی بود که در کانون خانواده به آن تشویق شدم.

حتی در آمریکا هم صیاد را به نماز و به نام مرد مذهبی می شناختند.

می گفت چطور من آدمی زاد! پست! ضعیف! و نحیف! دستور که می دهم به دقت اجرا می شود، ولی خدای متعال که خالق ماست این قدر نسبت به او بی اعتنا هستیم و سهل انگاری می کنیم.

رهبر

 چندین بار شاهد بودم آقا جلسه رسمی را تعطیل کردند و نماز به پا داشتند.

به طوری که دقیقه ای کم و زیاد نمی شد.

ایشان هیچ جلسه ای را استثنا نمی کردند .

مثلا این جلسه خیلی مهم است و اگر نماز با کمی تاخیر بیفتد اشکال ندارد، نه اصلا چنین نبود

و....